ارکان نظام هستی
ارکان نظام هستی – جلسه شانزدهم

ارکان نظام هستی

از دیدگاه دکتر خیراندیش


ارکان نظام هستی : در طب سنتی مجموعه عناصر هم سنخ را عنصر می گویند. پس چهار عنصر داریم: خورشید یا آتش، هوا یا باد، آب، خاک.

آتش یا خورشید

جایگاهش بالاست و در همه عناصر نفوذ می کند و به تناسب میزان نفوذش، کیفیت سه عنصر دیگر را تغییر می دهد. در هر کدام از سه عنصر دیگر بجز آتش اگر بخواهیم حیات پدید آوریم نیاز به آتش داریم. آتش عامل حیات است. شتاب حرکت آن از بقیه عناصر بالاتر است و به تناسب میزان حرارتش، میزان نفوذش بیشتر است. هرچه حرارت بیشتر، نفوذ سریعتر و سرعت حرکت بیشتر. آتش می تواند در سه عنصر دیگر انعطاف پدید آورد .

مثال ۱: آب را یک انسان فرض کنید (بلغمی مزاج )، هرچه به او حرارت دهید، صمیمیت داشته باشید، محبت کنید، رو به بالا می آید ولی به محض قطع حرارت رو به پایین سقوط می کند.

مثال ۲: خاک را یک انسان فرض کنید (سوداوی مزاج )، سختگیر و غیر قابل انعطاف. زود تابع نمی شود. اگر بخواهی تابعش کنی باید به او گرمی بدهی. هرچه گرمی بیشتر، شتاب انعطافش بیشتر. اگر از او چیزی می خواهید ابتدا با یک گل یا کادو گرمش کنید بعد از او بخواهید.

ادامه بحث: عامل حیات آتش است. در غار علی صدر آب و هوا و خاک هست ولی هیچ گیاهی وجود ندارد،چون آتش وجود ندارد.

هوا یا باد

جایگاه هوا در مرتبه دوم، پس ار آتش است. موقعیت آن در همه جا هست و بیشترین حجم را در نظام هستی اشغال می کند. انعطاف هوا و گرمی و تری آن تابع همسایه بالایی خود (آتش) و همسایه پایینی خود (آب) می باشد. اگر هوا آب بیشتری داشته باشد رطوبت بیشتری دارد و اگر در معرض حرارت بیشتری باشد گرمای بیشتری دارد.

هوا عریان است و در دل خود نمی تواند چیزی را پنهان نگه دارد. یک انسان دموی نمی تواند انسان رازداری باشد. ناخودآگاه همه چیز را ابراز می کند. ظاهری آرام با استعداد طوفان دارد. هوا را اگر بخواهیم در آب نفوذ دهیم به کمک حرارت، می توانیم انجام دهیم. هوا خیلی وارد خاک نمی شود. لذا انسان های دموی خیلی با سوداوی ها کنار نمی آیند. چون اخلاق ضد دارند. خاک خودگرا است و یک جایی ولی هوا همه جایی و عریا . خاک پنهان کننده است ولی هوا آشکار کننده. با هم درگیر هم نمی شوند، از کنار هم رد می شوند.

آب

سه چهارم کره زمین را آب فرا گرفته است و همین طور سه چهارم بدن انسان نیز آب است. این توازن بدن انسان از طرح کلان تا ریز آن وجود دارد.

  • معادل آتش، صفرا است که در بدن انسان بالاست. (صفرا اندام فوقانی را اشغال می کند).
  • هوا در تمام کره زمین میچرخد که معادلش در بدن انسان دم است که در تمام تن میچرخد.
  •  آب در هستی حجم زیادی را اشغال می کند که معادل آن بلغم است که در تن وجود دارد.

ویژگی آب سرد و تر است. حرکت آب رو به عقب و گذشته است. (آب گذشته نگر است)
سنگین است، آب نفوذی آرام در خاک دارد، آب سرازیری میرود (یعنی رو به عقب)، سر بالایی نمیرود . یک نفر بلغمی همیشه خاطرات گذشته را به یاد می آورد و آینده نگر نیست. منفی بافی در سردی است. تمام حرکات منفی، گذشته نگری و ریزبینی آرام در آب است.

اگر بخواهیم آب را بطرف بالا حرکت دهیم باید آن را گرم کنیم. هرچه انسان بلغمی گرم تر شود مثبت اندیش تر، آینده نگرتر می شود. ولی این حرارت باید مستمر باشد به محض قطع حرارت، سقوط میکند.

انسان بلغمی را همیشه باید گرم نگه دارید: با غذای گرم، محیط گرم، لباس گرم و کلمات گرم.

هرگاه سردی در آب افزایش یابد آب منبسط پیوسته میشود و حجمش زیاد میشود. از این جهت انسان های سرد و تر هرچه سردی آنها بیشتر شود چاق تر می شوند. (سردی چاق کننده است).
آب انعطاف پذیر شدید است، زود رنج و آسیب پذیر.

مثال : یک ریگ کوچک داخل آب می افتد و ایجاد یک موج نازک سرتاسری میکند. پس یک آدم بلغمی سرد، اشاره ها را زود میفهمد و اثر می پذیرد. (در صورتیکه هوا یا دم اصلا برایش مهم نیست و نمیفهمی به دل گرفته است یا نه ). حال اگر این آب حساس یخ بزند دیگر هیچ واکنشی انجام نمیدهد. انسانهای افسرده شدید که به گوشه ای خیره می شوند در اوج سردی هستند. باید بسیار گرم شوند تا واکنش نشان دهند. ابتدا واکنش منفی نشان میدهد، گرما باید ادامه یابد تا تبدیل به واکنش مثبت شود. این انسداد را ” سکته سرد ” میگوییم. اگر در دست باشد دست سرد میشود. در سر باشد گیج و منگ است. در قلب باشد از کار می افتد. اگر سردی در مغز باشد،نفهمی میدهد. در هر جایی باشد حس قطع می شود و بی دردی می آید. لذا به افراد بیش فعال داروهای سرد میدهند.

خاک

ویژگی خاک ایستایی، ماندگاری و استحکام است. همه عناصر دیگر متکی به خاک اند. انعطاف ناپذیر، باید با کمک آب و آتش در او انعطاف ایجاد کنیم. برای ایجاد تغییر در یک آدم سوداوی باید صبر و آرامش و نفوذ آب را داشته باشیم و مستمرا گرمای زیادی به او بدهیم. گرمای شدید فوری و آب فراوان فوری به خاک شکنندگی میدهد. پس محلول کردن سودا زمان بر است. یکدفعه سودا را نباید جابجا کرد. باید مقداری آب رویش بریزیم همراه با حرارت تا آرام آرام نرم شود و محلول. (با کمک بلغمی و دموی ).

خاک خودگرا است. هرچه از آن بگیری بلافاصله آنرا میخواهد. خاک امانت دار است. سودا در بدن بعضی ها آنقدر زیاد می شود که نه تنها خودش چیزی را نمی بخشد بلکه اگر شما هم ببخشی ناراحت می شود.

از نظر طب سنتی – اسلامی تمام این عناصر درک معنوی و فهم معنوی دارند .

قرآن میگوید : خداوند با آتش صحبت کرد که ای آتش، ابراهیم را نسوزان. پس استعداد فهم معنوی در عنصر آتش خلق شده است. امروزه هم از این موارد وجود دارد. هندیهای شیعه روز عاشورا روی آتش می روند ولی نمی سوزند. هوا هم فهم معنوی دارد. آب هم توان درک معنوی دارد. (آب نیسان شفاء بیماری است ). خاک هم فهم معنوی دارد. (خاک تربت سیدالشهداء شفا دهنده است) .
برخی قطعات خاک فهمیم ترند. مثل عقیق و فیروزه، جذب معنویت می کنند. از فضا می گیرند و به تن می دهند. (کریستال درمانی) .

پس رکن پنجمی هم وجود دارد در نظام هستی بنام “رکن معنوی”. ازنظر مرتبه درک در مرتبه پنجم است نه ازنظر ترتیب خلقت.

جمع بندی

خداوند هنگام خلق انسان ماموری میفرستد به زمین و از سراسر زمین از قسمتهای مختلف مشتی خاک برمیدارد و با هم مخلوط میکند. ۴۰ روز در معرض بارندگی قرار میدهد و مدت نامعلوم در معرض آفتاب قرار میدهد و طبیعی است که در این فاصله هوا هم میخورد. از این فرایند یک مجسمه مادی بنام “آدم” درآمد. به این مجسمه ساخته شده از آب و خاک و آتش و هوا ،”روح الهی” دمیده شد. انسان با پنج عنصر برانگیخته شد. پس انسان یک موجود دو بعدی شد : بعد مادی و بعد معنوی.

لذا حفظ سلامت انسان از دو طریق ممکن است. یعنی باید به هر دو بعد توجه شود و در هر دو بعد تعادل حفظ شود. (اختلاف نظر ما با طب کلاسیک در مورد خلقت انسان، پس اختلاف نظر در بعد بیماری و در نتیجه اختلاف نظر در بعد درمان داریم ).

منبع: طب سنتی به روش دکتر خیراندیش